آترین جونه مامانیآترین جونه مامانی، تا این لحظه: 15 سال و 28 روز سن داره

آترین دختر زیبا و پر انرژی مامان و بابا

تـــــــــــب

ماه من سلام چند روزیه که سرما خوردی و منم مرتب در حاله رسیدگی به شما هستم که انشاالله زودتر خوب بشی آخه مامانی از تب خیلی میترسه عزیزم هر وقت طب میکنی یاد 6 ماهگیت میفتم که یه بار حسابی تب کردی و ما بردیمت بیمارستان تهران و واقعا از این بیمارستان افتضاح متاسف شدم و از یه طرف بیماری تو از طرفه دیگه رسیدگی نکردن دکترا و اینکه اصلا با من حرف نمیزدن و منم صبح روز بعد با رضایت خودم مرخص کردمت و بردمت یه بیمارستانه دیگه که دکتر نریمان پزشک معالج شما بود و معلوم شد دلیله این همه تب عفونت ادراره البته بعد از گرفتن اب نخاع و... ولی تو این بیمارستان اصلا بهم سخت نگذشت چون واقا دکترا و پرستارا رسیدگی میکردن واز اون به بعد هر شبی که تب دا...
11 آبان 1392

اترین به فیتیله رفت

سلام زیبای من ٣شنبه باهامون تماس گرفتن و گفتن اترین جون برای جمعه اماده فیتیله باشه خیلی خوشحال شدم و خبرو به شما دادم شما هم از خوشحالی بیهوش (الکی) شدی و واسه من فیلم بازی میکردی حلاص لحظه شماری میکردم تا امروز صبح که از خواب بیدارت کردم و رفتی حموم و لباس پوشیدیم . شما یه شومیزه استین بلند و شلوار سرمه ای کتون و کفش کتونی و یه روسری زرد گلدار پوشیدی البته قانون برنامه های تلوزیون لباس پوشیده است خیلی بهت خوش گذشت و خیلی خوشحال شدی که تونستی تو برنامه فیتیله شرکت کنی چون هر دفعه که این برنامه شروع میشد شما هم میرفتی رو مخه من مامان منو ببر فیتیله جمعه تعطیله خدا رو شکر که دختره خوشکلم تونست به خواستش برسه &...
3 آبان 1392
1